امروز سالروز غروب خورشید فقاهت، مرجع عالیقدر آیتالله العظمی عبدالکریم حائرییزدی بزرگمردی که در لحظات حساس تاریخ ناخدای کشتی فقاهت در حرم اهلبیت(ع) و عش آل محمد(ص) شد و با درایت ولایی، برتن بیرمق حوزه علمیه قم که در پس غباری از تاریخ رو به افول میگرایید روحی تازه دمید و معارف اهلبیت(ع) در این سرزمین را دیگربار حیاتی دوباره بخشید.
حجتالاسلام والمسلمین حاج سید باقر گلپایگانی از قول والدشان آیتالله العظمی گلپایگانی نقل کرده اندکه گفته اند: در اوائل کشف حجاب به دستوررضا شاه هر کدام از علما برای مبارزه در اوائل کشف حجاب به دستوررضا شاه هر کدام از علما برای مبارزه با آن نظری داشتند و من بسیار ناراحت بودم از این که وظیفه چیست؟ چارهایی ندیدم جز این که توسل به حضرت ولی عصر (عج) پیدا کنم و استمداد از آن حضرت بنمایم. عرض کردم یابن الحسن(ع) وظیفه مرا معین نمائید، شب در عالم خواب دیدم تابلوی بسیار بزرگیست با خطی درشت و خوانا نوشته شده «فاِذا ظَهَرَ عَلَیکم الفتن فَعَلَیکمِ بشِیخ عَبدُ الکریم» (هنگامی که فتنهها بر شما آشکار میشود پس به شیخ عبد الکریم مراجعه کنید) از خواب بیدار شدم و خدمت مرحوم حاج شیخ رفته خوابم را نقل کردم.
آنچه در پی میآید شرحنامه کوتاهی بر زندگی پربار و سجایای علمی و اخلاقی آن مرجع فقید است.
*تحصیلات
بنیانگذار حوزه علمیه نوین قم، در کودکی پدر مهربان خود را از دست داده و تقدیر الهی اما برای او سرنوشتی دیگر ورق زده بود و نوجوان مهرجردی با قلبی آکنده از عشق به اهلبیت(ع) گام در وادی خوبان نهاد و تحصیل در حوزه علمیه و دفاع از ارزشها و مبانی و معارف اهلبیت(ع) را برگزید.
پس از سپری کردن مقدمات حوزه، عزم عتبات عالیات را نمود و ابتدا کربلا و سپس به سامرا که بنا حضور اساتید بزرگ حوزه رونقی یافته بود هجرت نمود.
شیخ عبدالکریم در سامرا از خرمن علوم بزرگانی چون مرحوم میرزای بزرگ شیرازی، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی، شیخ فضلالله نوری و مرحوم سید محمد فشارکی خوشهچینی کرد.
*خدمت به استاد
فرزند برومند حاج شیخ عبدالکریم حائری، مرحوم شیخ مرتضی حائری مینویسد مرحوم والد میگفت: من در دوران کسالت استاد، آیتالله سید محمد فشارکی، برای پرستاری ایشان شبها نزدش میخوابیدم، چون فرزندان ایشان کوچک بودند، خودم متکفل امور او بودم و تا موقعی که نجف اشرف بودم خدمت کاری خانه ایشان را به عهده داشتم و از بیرون نان و گوشت و لوازم برای اهل منزل میخریدم.[1]
مؤسس حوزه علمیه قم، از اخلاص و عظمت روحی بزرگی برخوردار بود و از مظاهر ریاکاری و ظاهرسازی و مرید بازی به دور بود، او مقام را در عبودیت و خلوص یافته بود و از قیود شرک آلود ظاهرسازی و جلوههای تصنعی به دور بود.
*عزیمت به ایران
حاج شیخ عبدالکریم حائری پس از تحصیل در حوزه علمیه نجف و برگیری توشه علمی از دریای بیکران آن دیار عزم ایران نمود و در اراک رحل اقامت افکند ولی گویا تقدیر الهی امر دیگری نگاشته بود و با هجرت ایشان به قم که به درخواست علما و مردم آن دیار صورت گرفته بود عُش آل محمد جانی تازه یافت و سر آغاز بیداری اسلامی و نشر معارف دینی از شهر کریمه اهلبیت(ع) به جهان گردید.
*عشق و ارادت به حضرت معصومه(س)
مرحوم آیتالله حائری پس از ورود به قم تا مدت زیادی درس و بحث و نمازشان را در حرم و مسجد بالاسر انجام میدادند و حتی بیشتر وقتها در حرم به سوالات و مراجعات مردم جواب میدادند، در حالیکه منزلشان به خاطر داشتن سرداب خنکتر و برای درس و بحث و انجام این امور مناسبتر بود.[2]
*نوحهخوان دستجات عزاداری اهلعلم
مرحوم آیتالله حائری در جوانی در شهر سامرا نوحهخوان سینهزنهای اهل علم بودند، زیرا مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی گفته بودند که در دهه عاشورا باید دسته سینهزنهای اهلعلم بیرون بیاید و نوحهخوان آن دسته، مرحوم حاج شیخ بود.
*دور اندیشی و روشنفکری شیخ
مرحوم آیتالله حاج شيخ عبدالکریم حائری بر لزوم توجه طلاب به آموزش زبانهای بیگانه و نشر معارف اهلبیت(ع) به سراسر دنیا توجه ویژهای داشتند و با کج سلیقگیهای برخی در این زمینه به شدت مقابله میکردند.
«مرحوم میرزا مهدی بروجردی»[3] میگوید: مرحوم آیتالله حائری در مقام همین کار بر آمدند، عدهای اظهار کردن که حاج شیخ میخواهد پولهای سهم امام را صرف اشخاصی نماید که تحصیل زبان های خارجی می کنند! ولی آن زمان اقتضا نحو دیگری بود و شخص از جهاتی محصور بود، ولی اجل به ایشان مهلت نداد و الا به هر نحو بود صورت میگرفت.[4]
*رسیدگی به طلاب
حضرت آیتالله گلپایگانی (ره) میگویند: در دوران طلبگی در حجره بیمار شدم و آقای حاج شیخ عبدالکریم در منزل خودشان جوشیده (دارو) تهیه کرده و برای من آورند، همین جریان را در مورد آقای شیخ حسن فرید گلپایگانی نیز انجام دادند، ایشان طلبهای را که خوش فهم بود تشویق میکردند.[5]
*عشق به اهل بیت به ویژه سید الشهداء
نام حسین گوهر عشقی است که در قلب هر عالمی است و گویا نهاد هر مومنی با نام شهید کربلا آمیخته است و به راستی حزن و اندوهی از قتل حسین(ع) در قلب هر عاشق مومنی است که تا ابد فروزان خواهد بود و به سردی نمیگراید، و این چنین است که بزرگان تشیع در سوگ سلاله پیامبر (ص) می سوختند و اقامه عزا برای او را برخود لازم میدانستند.
«مرحوم شیخ عبدالکریم حایری در تمام شبهای دهه عاشورا در مدرسه فیضیه اقامه مجلس روضه خوانی مینمودند و بعد از اداء فریضه عشائین در ایوان حجره مجاور پلههای کتابخانه مینشستند به عزاداری و سینه زنی می پرداختند و در روز عاشورا نیز دسته طلاب از مدرسه علمیه رضویه شروع میشد و در معیت آن مرحوم به صحن شریف میآمدند و ایشان پشت سر سادات حرکت میکردند.[6]
*حفظ حوزه با درایت شیخ
احیای حوزه علمیه قم از سوی مرحوم آیتالله حائری همزمان با به قدرت رسيدن رضا شاه در ایران بود و شرایط بسیار سختی را برای آن مرد بزرگ فراهم کرده بود، اما با درایت و دور اندیشی حوزه علمیه قم را از میان امواج متلاطم و نابسامانیهای کشور به سلامت عبور داده و عرصه حضور و رشد عالمان دینی و نشر معارف اهلبیت(ع) را فراهم نمود که جز با عنایت الهی میسر نبود.
*تأکید بر حفظ استقلال حوزه
ایستادگی آیتالله حائری از دولتی شدن حوزه های علمیه و تأکید بر استقلال این مرکز علمی از شاهکارهای مدیریتی ایشان بود.
«ایستادگی و مقاومت آیتالله حائری مانع وزارت معارف وقت بتواند، تمام امور حوزه را به دست گیرد، از این رو ایشان در هنگام برگزاری امتحانات طلاب و به منظور جلوگیری از دخالت دولت و خلع لباس نمودن روحانیون به بهانه عدم موفقیت در امتحانات به فضلای حوزه از جمله آیات عظام حجت، صدر خوانساری،امام خمینی، محمد باقر قزوینی،مرعشی و گلپایگانی رحمت الله عليهم مأموریت دادند که امتحانات را تحت نظر خود گرفته و به طلاب کمک کنند».[7]
*تأسیس، حوزه همسنگ انقلاب
امام خمینی در خصوص نقش وتأثیر مرحوم شیخ عبد الکریم در احیاء حوزه علمیه قم می گویند: اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر زنده بودند،کاری را انجام می دادند که من انجام داده ام و تأسیس حوزه کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران نبود.[8]
*غروبی جانسوز
سرانجام شمع وجود مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در اثر کثرت دردها و رنجهای رژیم پهلوی در شب 17 ذیالقعده سال 1355 قمری به خاموشی گرایید و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) نقاب در خاک کشید، ولی یاد، نام و آثار با برکت او تا ابد در تارک جهان اسلام بویژه شیعه میدرخشد.